سال ها می گذرد
و من از پنجره بیداری
کوچه یاد تو را می نگرم...
و چنان آرامم که کسی فکر نکرد
زیر خاکستر آرامش من
چه هیاهویی هست ...
عاشقی هم دردی است !!!
و من از لحظه دیدار تو می دانستم
که به این درد
شبی
خواهم مرد ...

گاهی میشود ساعتی به پنجره خیره می مانم .......