هر شب به فکرت  تا صبح خلوت می کنم

هر دم به شوق دیدنت اخمی به ساعت می کنم

آن دل که دائم می شکست با هر کلام ساده ات

امشب دل دیوانه را دارم ملامت می کنم

آن قصه ی دیرینه ات که در گوش من است

ای آنکه گفتی اگر رفتی قیامت می کنم

با هر نگاه ساده ات آتش زدی بر جان من

ای خواب من پیش خدا دائم شکایت می کنم

با دیگران دیدم تورا اما گذشتم بی صدا

هرگز نگو دیوانه ای دارم حماقت می کنم